، تا این لحظه: 19 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

قصه من و آبجی

بدون عنوان

امروز یک هفته مانده ٦ ماه ریحانه تمام بشه صبح دیدم دو دندان سفید ریز از پایین مشخصه نتیجه جند مدت ریزش اب مداوم از دهان ...
24 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

امان از دست کارهای رضا همش به کارهای ریحانه کوپولو می خنده مخصوصا به پیف کردنش امروز هم که دختر عمه اش بود دیگه بیا وببین ...
30 بهمن 1390

مرخصی

امروز دو ماه و١٣ روز از تولد ریحانه می گذرد صبح او را پیش باباش گذاشتم رفتم اولین حقوق دوران مرخصی را گرفتم البته رضا را هم  به مدرسه رساندم. ...
12 بهمن 1390

بدون عنوان

زردی ام خدا را شکر با زحمتهای دکتر نادر لفعلی زاده خوب شد بعد صورت خوشگلم جوشهای ریز قرمزدر اورده یعنی حساسیت پیدا کردم . ...
25 آذر 1390

بدون عنوان

شش  روز از تولد م می گذره  فهمیدم زردی خفیف دارم خیلی ناراحت شدم تازه روی دستهام که ازمایش گرفته بودند کبود  شده ؟؟ ...
6 آذر 1390

روز تولد

امروز دوشنبه ٣٠ ابان ١٣٩٠ رفتیم به سراغ بیمارستان بهبود ٥ ساعت منتظر شدیم که بستری مادرم تمام شد اما نشد که نشد بعد رفتیم خانه نهار خوردیم دوباره به بیمارستان رفتیم نی نی خود را دیدیم ان شب من با پدرم خوابیدم چون دکترها نمی گذاشتند نی نی را به خانه بیاوریم. ...
30 آبان 1390